قهر کردم باهاش
از گفتن و بگو مگو خسته شده بودم
گفتم شاید این راه جواب بده
اونم که اصلا انگار ن انگار
بقول خودش بهتر . نباشم وقت بیشتری داره واسه کاراش ( تا این اندازه فوران میکرد نمیدونم اسمشو چی بزارم )
خواهرم زنگ زد میخاست آنتنشو بهش بده که بده دوستش بفروشه ( خودش بهش گفته بود ) . گفت بریم پیشش و آنتنو بهش بده. گفتم یوقت دیگه .
نمیخاستم بدونه ک با هم قهریم
بی تو من در همه ی شهر غریبم...
ما را در سایت بی تو من در همه ی شهر غریبم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3arinao بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:48