دعوا دعوا دعوا

چون کسیو ندارم بهش حرفمو بزنم

البته یکیو فک میکردم دارم اما هر چی بهش بگم فک می کنه میخام آزارش بدم فک می کنه لذت می برم

دیشب بهم گفت لذت می بری

تنهاش گذاشتم چون دوسش داشتم ونخاستم ک دیگه لذت ببرم البته به خیال خودش

هر وقت دهنمو باز کردم حرف بزنم توجیه کرد بعد آخرش ببخشید

تازگیا میگه سعی می کنم قبول کنم و توجیه نکنم

خب چرا با راهکار خودم جلو نمیری ؟

واسم سواله چرا راهکاری ک بهت فرزاد میده همونو بی تغییر انجام میدی

اما اگ من بهت بگم نمی پذیری و  صورت مساله رو پاک می کنی ؟

از بس گریییه کردم این صفحه رو نمی بینم تاری دید دارم

حسرت بدلم موند دستمو بگیری به همه بگی عای ایها الناس این مال منه

همش عینهو موش کور تو غار مال همیم

تو تنهایی بهم میگی تو مال منی

نمی فهمی بیرون هم احتیاج دارم بفهمند ک من مال توام

از نگاه متین بهت

از نگاه دختر مستاجرتون بهت

خودت طاقت داری کسی همین نگاهو بهم داشته باشه ؟

نه نداری

یادته علی بود اولا

نوع نگاهت رو هیچ وقت یادم نمیره

آغشته به خشم و غم 

لرزش تو صدات

چرا اینقدر اذیتم می کنی ؟

میگی عقد نکنیم نمی تونم 

گفتم باشه

میگی فلانه 

گفتم باشه

دیگه چرا یسری جاها هم باید عینهو دزدا باشیم ؟

خسته شدیم از این دزدکی بازیا

از نگاه های متعلقانه بهت

مجید تو طاقت همچین نگاهی رو روی من نداری

چرا از من صبر میخای ؟

من ک رفتم

یکاری دست خودم میدم

یا میرم به اونایی ک منتظر یدونه بله ی منند مجال میدم یا خودمو می کشم

یکی از این دو کارت

یا کارت هپی

یا کارت رحلت

بدستت میرسه

به درجه جنون رسیدم