یسری حرفا از تو کله ام نمیره بیرون ک نمیره

ساخت وبلاگ

- رابطه ی من و تو چیه ؟

و نگاه لذت همراه با غرورش که احساس می کرد با این جمله چقدر منو کوبونده و کاملا دهنمو بسته . حرف داشتم بزنم ولی نزدم. میدونی چرا ؟ من که نمیخاستم مثه اون باشم. نمیخاستم احساس برنده بودن و لذت ببرم از اینکه قیافشو ببینم که با حرفم داره زجر می کشه. من نمیخاستم ببینم نگاهش از حرفم خسته میشه . اذیت میشه. 

آره من احمقم . یه احمق عاشق که زبونشو کنترل کرد احساسشو کنترل کرد که حتی تو جواب خنجری که به قلبم زدی با اون حرف، خنجری بهت نزنم. فقط نگات کردم تا نگاه پیروزمندانتو واسه این روزام ضبط کنم که هر روز یادم باشه با من چ کردی .

- از ماشین پیاده شو. اونقدی هستن که از رو زمین زفتت کنن!

تو تیرون بهم گفت. نگاهش کردم. از کنار صورتش که کاملا عصبی بود و تو چشام نگاه نمیکرد دیدمش. دستاش رو فرمون بود و حالت ریتمی که با انگشتاش روی فرمون میزد و احساس لذت و غرورشو با این جمله با انگشتاش رو فرمون ملودی میکرد. و من! باز هم سکوت ! تو دلم گفتم اگر هر جایی بودم که هر کسی بخاد منو از رو زمین بقول تو زفتم کنه که اینجا نبودم . با تنها کسی که به قلبم راه دادم . ک این حرفو بهم بزنه . بغض داشت خفم میکرد. سعی کردم کنترلش کنم . لعنتی از اون بغضا نبود که بشه قورتش داد. هر دختر دیگه ایی بود ساده ترین جوابی که بهش میداد این بود که خواهر و مادر خودت . حتی اون لحظه این هم تو فکرم اومد. اما باز سکوت کردم. میدونی ، همون دلیل همیشگی. شاید اون بخاد با سخنانش قلبتو پاره کنه . اما من نمی تونم با حرفام قلبشو پاره کنم . من نمی تونم اونقد بی رحم باشم. به این فکر کردم که حتی اگر واقعا جدا بشیم یا نشیم و لحظاتی تنها باشه و به من فکر کنه این حرفام تو سرش می چرخه و اذیت میشه. به این فکر میکردم چجور حرفاش وقتی یادم میاد قلبمو پاره می کنه . برا اونم همینطوره .

الان اصلا پشیمون نیستم که چرا سکوت کردم. برعکس خوشحالم که سکوت کردم. حداقل حرفی از من نیست که قلبشو هر روز مثه گرگ پاره پاره کنه و درمان براش نباشه.

خداااااا این قرنطینه کرونا منو با این حرفای تو مغزم می کشه.

قبلا میزدم بیرون حدود بیست کیلومتر راه میرفتم تا بتونم فراموش کنم اما الان این حرفاش داره روحمو قلبمو میخوره
 

بی تو من در همه ی شهر غریبم...
ما را در سایت بی تو من در همه ی شهر غریبم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3arinao بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 9:10