هدیه ی باز نشده

سلام بابا

ده سال پیش، از قبل برات برنامه ریزی کردم. با وسواس برات هدیه خریدم و موقع کادو گرفتنش فقط صورتتو تصور میکردم که چقدر خوشحال میشی وقتی هدیمو بگیری.

افسوس قبل روز پدر تصادف کردی. هنوز کادو تو کمدمه چسباش زرد شدن و رنگ کادو هم رنگش عوض شده. 

هنوز بازش نکردی تا صورتتو ببینم .

اوه! یه هدیه باز نشده ی دیگه هم کنار هدیه اته. این یکی مال مرداد 97 . اونم باز نشده . 

نمیخاست ببینتم که بازش کنه.

اومد اصفهان ولی گفت نمیخام بیام .

بابا آخه کی درست پنج روز قبل روز پدر تصادف می کنه؟

اونقدی تو هم بهم فرصت ندادی که هدیه اتو باز کنی.

تصمیم گرفتم دیگه برای کسی هدیه کادو پیچ نکنم و صورتشو تصور کنم.

همین خاطرات منو بسه.

می تونی امسال کادوتو باز کنی. 

شاید حتی اگ یکی از چسباش شل بشه هم فک می کنم تو بودی.

بشرطی که یبار دیگه همونجوری که بغلم میکردی و فشارم میدادی و بهم می گفتی دلم برات تنگ شده هم بهم بگی.