درمانگاه و وحشت از زامبی شدن از کرونا

ساخت وبلاگ

دیروز حالم خیلی بد بود بخاطر پریودی. دیگه نزدیکای ظهر حالت بدی پیدا کرده بودم جوری که خواهرم بردم کلینیک.

جای پارک نبود پس منو پیاده کرد تا خودش بیاد جا پارک پیدا کنه من رفتم داخل. وقتی رسیدم داخل اونقد حالم بد بود که چشمام سیاهی رفت و سرم گیج رفت و افتادم وسط سالن. صدای جیغ زنی رو شنیدم که یهو داد زد کرونا. همه پراکنده شدند. چشمام جایی رو نمی دید فقط پاهای پسری رو دیدم که قبلش داشت آروم از کنارم رد میشد ولی تا صدای این جیغو شنید به سرعتی که گویا یک انفجار کنارش اتفاق افتاده ازم دور شد. 

پرستار اومد زیر بغلمو گرفت و گفت چی شده ؟ تو گوشش آروم گفتم پریودم. پرستار خونش جوش اومده بود فریاد زد حالا هر کی حالش بده کرونا داره و در حالیکه حرص میخورد با کمک دکتر و یک پرستار دیگه منو از رو زمین بلند کردند بردند روی تخت.

بی تو من در همه ی شهر غریبم...
ما را در سایت بی تو من در همه ی شهر غریبم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3arinao بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 9:10